ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
دپولتیزه شدن مردم، یعنی حساسیت نداشتن مردم نسبت به جامعه و سرنوشت آن، بی تفاوت بودن فرد نسبت به دیگران، هم نوع، اجتماع و اتفاقات رخ داده در بطن جامعه.
در کل به شرایطی اطلاق می شود که فرد به طور کلی نسبت به جامعه و آینده آن و آینده خود در آن جامعه احساس بی تفاوتی و بی مسئولیتی می کند و هیچ واکنشی در برابر کجی ها و ضد ارزش ها و ناهنجاری ها نشان نمی دهد.
بی تفاوت نبودن نسبت به تغییرات اجتماعی-سیاسی، پیگیری مطالبات درخواست برای ارتقا و افزایش سطح شرایط موجود و درخواست برای عدالت و حقوق شهروندی و پیگیری اجرای آن و در صورت لزوم مجازات خاطیان و ناقضان حقوق شهروندی از ابتدایی ترین و ساده ترین اصول زندگی در یک جامعه پویا در جوامع بشری است.
نگاهی گذرا به شرایط حاکم بر جامعه کاراته گیلان و تعمیم ویژگی های مذکور، سخن از وقوع این ناهنجاری در بینمان می زند. پیشکسوتان کاراته و تجربیاتشان جایگاهی در سیستم ندارند و متقابلا سیستم و تصمیماتش اهمیتی برای آنان ندارد و اصطلاحا دپولتیزه شده اند.به دنبال آن نخبگان جامعه کاراته به کنار رانده می شوند، سیستم قائم به فرد شده و مدیریت آن مختل می شود. در این شرایطی که روحیه مطالبه گری وجود ندارد حقوق جامعه کاراته پایمال می شود. سایه عدم مدیریت سبستم به کاراته قهرمانی می رسد و آن را نابود می کند و در این حال کسی سر از گریبان بیرون نمی کشد و به دنبال ریشه ی این پدیده ها نمی گردد. از نشانه های این دپولتیزه شدن جامعه کاراته می توان به : عدم انتخاب درست برای هدایت سیستم، عدم همدلی برای اداره ی سیستم، عدم اعتماد نسبت به تصمیمات سیستم و در نهایت عدم پیگیری آحاد جامعه کاراته برای احیا حقوق پایمال شده توسط سیستم اشاره کرد.
دپولیتزاسیون جامعه کاراته گیلان را می توان به دو مرحله دپولیتزه نسبی و دپولیتزه حاد تقسیم کرد.
در دپولیتزه نسبی بخشی از جامعه کاراته به علت عدم قبول سیستم و شیوه مدیریتش به بی تفاوتی نسبت به تصمیم گیری ها و نیز عدم حساسیت در رابطه با آینده این جامعه دچار شده اند.
دپولیتزه حاد مربوط به دوره ای می شود که عزل و نصب های خارج از قاعده و بی برنامه سیستم موجب بی اعتمادی جامعه کاراته شده است.بی اعتمادی منجر به عدم مقبولیت و مشروعیت سیستم توسط کل جامعه شده است.
ضدیت با سیاست اجتماعی و بیاطلاعی از آن، در سنت رسولالله نیز مذموم و فرونهادنی بود تا جایی که در جامعه عقبافتاده مکه فرمود: «کُلُّکُمْ راعٍ وَ کُلُّکُم مَسئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ»؛ تمامِ شما، نگهبان (سرنوشت امت) هستید و همه شما مورد سوال قرار خواهید گرفت.
ضعف در «فکر» و «فرهنگ» و «سیاست» در برابر «طبقه ی حاکم» یعنی انحطاط فرهنگی، انحطاط سیاسی، انحطاط اجتماعی و … این است نتیجه ی آن سیاسی نیستم گفتنِ با افتخار و به خود بالیدن و آبرومندانه از زیر بار مسئولیت فرار کردن.
✍️امیرحسین میلانچی