کاراته تمرین ذهنی ، بدنی و روحی است و شاید به سبب ساختن تمامی ابعاد به هنر و ورزش جوانمردان معروف است.پس یک هنرجوی کاراته باید تمامی ذهن و وجودش را معطوف آموختن نماید تا به معنای اساسی این هنر دست یابد. پیشرفت ظاهری در کاراته با درجات کمربند مشخص می گردد اما پیشرفت واقعی وقتی به وجود می اید که فرد در درون خود تواضع وفروتنی را بیابد و این امر فقط با تمرین ، ممارست و هوشیاری همیشگی به وجود خواهد آمد. کاراته در پی جنگیدن و خشونت نیست بلکه به دنبال آرامش ذهنی ، نظم دهی در کارها ، ورزش ، دوستی و آرامش و صلح برای همه است.
هایاشی به معنای جنگل کوچکی از درختان مفید است واکنون که در دنیا گسترش یافته به دنبال انسانهای مفیدی است که هدف از آفرینش خود را درک کرده وبه دنبال جامعه ای انسانی تر و مطلوب تر به دور از ظلم وفساد وتباهی باشند. در این سبک همه به دو بال مجهز خواهند گشت : بال فن و بال اخلاق.این دو لازم وملزوم یکدیگرندو شما با این دو به اوج قله کمال در کاراته دست پیدا خواهید نمود.
تاریخچه کاراته
ردپای منشا کاراته در خللال قرنها از ژاپن امروز به اوکیناوا و از آنجا تا چین و احتمالا هند در قرون چهارم و پنجم قبل از میلاد دنبال کرد . بخش اعظم این تاریخ سندیت دارد و بخشی از آن را باید جزء اسطوره و افسانه قرار داد. اما چه اسطوره و چه واقعیت ، این تاریخ بازتاب فراوانی در حالت کاراته کا دارد و همچنین دید وسیعی در باره هنر جنگیدن ، که در سالهای اخیر به صورت ورزش در آمده است ، فراهم می سازد.
برای مثال : یوگا به طور کلی شیوه تنفسی آن به طور اخص در کاراته اثر داشته است و گفته می شود که یوگا در قرن پنجم قبل از میلاد در دره ی سند به وجود آمده است . در کاراته کا اهمیت بسیاری برای تقویت دیافراگم قایل می شوند و یکی از روشهایی که برای تامین این نیاز به کار می رود روش قوی تنفسی دیافراگمی یوگا است. با بازدم قویی که بر دیافراگم تمرکز می کند انقباض عضلات سخت می شود و قدرت افزایش می یابد . در افسانه ها آمده است که این فنون توسط یک راهب بودایی به نام بودیدارما ( در زبان چینی ) یا داروما ( در زبان ژاپنی ) در قرن ششم بعد از میلاد به چین آورده شد.به موجب این افسانه ها وی معبد شائولین – سو را در استان هونان بنیاد نهاد .همچنین پیدایش ذن بودایی ( شاخه ای از آیین بودا که در ژاپن مورد استقبال بسیار واقع شد ) و تنظیم نوعی تمرینات بدنی را که بعدها پایه اصلی کاراته و کونگ فو گردید، به بودیدارما نسبت داده می شود .اگر چه امروزه کاراته و کونگ فو را دو مقوله جدا می پندارند ولی شایسته است که آنها را شاخه هایی از یک درخت تصور کنیم که ریشه های آن بودیدا رما و البته به چین می رسند. وی دریافت که دانش آموزانش استقامت روحی و جسمی خود را برای تحمل سختیهای ذن از دست می دهند ، لذا شیوه ی تمرینهای جسمی را وضع کرد تا استقامت آنان را افزایش دهد. این شیوه تلفیقی از تکنیکهای تنفسی یوگای هندی و شیوه ی محلی چینی ، مبارزه با دست خالی یا کمپو بود.
راهبان شائولین – سو ازبرکت روش تمرینی بودیدارما در تمام چین به خاطر مهارت جنگی و دانش بودایی خود معروف شدند. چینیها در زمینه پزشکی بسیار پیشرفته بودند و معالجه با طب سوزنی آنها نشانگر معلومات وسیع آنها از نقاط عصبی بدن بود و کمپو نیز به خاطر قابلیت به کارگیری از این نقاط آسیب پذیر در تکنیکهای رزمی بسیار سودمند بود. این تکنیکها در تمام این کشور وسیع و متنوع پراکنده شدند و در هر منطقه بنا به شرایط محیطی آن تغییر متناسب با محیط پیدا کردند . کارگران کوتاه و نیرومند شالیزارهای جنوب، با بالاتنه های قوی به طور طبیعی به تکنیکهای دست و سر اهمیت دادند و سوار کاران چادر نشین شمال چین با پا های قوی تقدم را به لگد ها و پرشها دادند . و. بدین ترتیب سبکهای مختلف کونگ فو و کاراته پدیدار گشتند . همچنین سبکهای شمالی چین در پیشرفت کاراته یا تکواندوی همسایه اش کره اثر شگرف گذاشت .
اگر چه می دانیم که معبد شائولین سو وجود داشته و دوباره به دلایل مختلف سوزانده شده و با خاک یکسان گردیده است ، اما هیچ دلیل مثبتی دال بر وجود بودیدارما وجود ندارد . بعضی از مردم اعتقاد دارند که وی یک شخصیت صرفا تخیلی و حاصل کار نویسندگان است و ابتکار مردم چین که عادت دارند برای توضیح منشا پیدایش هر سنتی داستانی خلق کنند ایجاد شده است . بعضی دیگر فکر می کنند که وی تصوری رنگارنگ یا تلفیقی از مردمان بسیاری باشد که هر یک سهم عمده ای در پیشرفت ذن و کمپو چینی داشته اند . اگر چه تاریخدانان چین و پپپزاپن کوشش می کنند این نکته را بقبولانند که وی وجود داشته است.
در امتداد جنوب ژاپن به تایوان ، مجمع الجزایر ریوکیو وجوددارد که به طور طبیعی اولین مرکز برخورد فرهنگی وتجارتی با چین است . بزرگترین جزیره در این مجموعه جزیره اوکیناوا است که از بسیاری جهات محل تلاقی چین و ژاپن بوده است .در این جزیره بود که کمپو به وسیله مهاجران چینی معمول شد و دستخوش تغییرات آتی گردید . تکنیکهای رزمی که به نام ته ( دست ) شناخته می شد ، قرنهای طولانی در اوکیناوا وجود داشته اند که به طور سنتی حالت سخت و مربع داشتند در حالی که شیوه چینی نرم ، روان و دایره ای بود . عناصر متفاوت این دو شیوه با یکدیگر ترکیب شدند و با عنوان جدیدی به نام دست تانگ معرفی گردید . تانگ نام یک خاندان چینی است که بعد ها معنای عام پیدا کرد و بر همه چین اطلاق شد.
اوکیناوا از نظر سیاسی مدت درازی زیر سلطه ژاپنیها قرار داشت که با سختگیری بسیار ، از آن جمله ممنوعیت داشتن سلاح برای عموم مردم همراه بود. این امر باعث تقویت وپیشرفت مخفیانه دست تانگ و انطباق ابزارهای کشاورزی با حمله و دفاع شد . لباس سنتی سربازان اشغالگر ژاپنی از زره چوبی بود . ضربه زدن موثر با دست خالی به آن نیاز به پاهای قوی و دستهای ورزیده داشت . بنابر این محکم ساختن پینه ها و مفاصل دست اهمیت یافت و تا امروز هم سبکهای اوکیناوایی کاراته بیشتر از سبکهای ژاپنی برای ورزیده کردن دستها اهمیت قائلند . از آنجا که درجه بندی سلسله مراتبی در مبارزه اوکیناوایی پایین تر از مبارزه ژاپنی بود و چون بوداییسم در اوکیناوا هیچگاه مورد استقبال عموم قرار نگرفت لذا این شیوه مبارزه جنبه فلسفی کمتری به خود گرفت بر خلاف شیوه ی ژاپنی که بر اساس فلسفه پایه گذاری شد. در اوکیناوا این شیوه به طور خالص و ساده شکلی از مبارزه بود . روشهای مختلف دست تانگ در قسمتهای مختلف اوکیناوا پدید آمد . پس از سفر امپراطور ژاپن به اوکیناوا رهبر یکی از این سبکها به نام گیچین فوناکوشی در سال 1917 توسط وزیر آموزش ژاپن به ژاپن دعوت شد تا نمایش بدهد. همه نمایشهای اولیه در حضور گروهی از روشنفکران انجام گرفت . این کار به قدری موفقیت آمیز بود که وی در سال 1923 برآن شد تا برای همیشه در ژاپن اقامت گزیند. او در آغاز از سالنهای جودو و کندو به عنوان باشگاه استفاده می کرد . ولی هجوم جمعیت برای یادگیری سبک او به حدی بود که ناگزیر شد در سال 1936 دوجوی دائمی خود را افتتاح کند که به نام شوتوکان معروف گردید .
اوکیناواییها دیگر نیز به دنبال فوناکوشی راهی ژاپن شدند. از جمله چون جون میاگی بنیانگذار سبک گوجو ، هر چند که در همان احوال سبکهای ژاپنی نیز پدیدار می شدند مانند یاماگوچی گوکن یکی از شاگردان ژاپنی میاگی برداشت خاص خود را از سبک گوجو به وجود آورد ، وهیرو نوری اوتسوکا که عناصر اصلی جوجوتسو را با آن ترکیب کرد و سبک وادو را به وجود آورد و یا کنوا مابونی که سبک شیتو ریو را به وجود آورد .افزوده شدن عناصر ژاپنی به این ورزش واکنشی پدید آورد که موجب تعویض نام آن در سال 1936 گردید . در آن سال فو ناکوشی نام دست تانگ را حذف کرد و به جای آن کلمه کاراته را به کار برد . بدون شک در این تغییر نام که ناشی از افزایش حس ملی گرایی و رشد احساسات ضد چینی در ژاپن بود ، زمان نیز تاثیر فراوان داشت زیرا که در همان سال این احساسات تبدیل به جنگ میان دو کشور شد . از آنجا که تانگ کلمه ای بود که به طور مشخص چین را تداعی می کرد ، این تغییر نام در ابتدا مورد تنفر دیگر سنت گرایان اوکیناوایی واقع گردید ، ولی سرانجام مورد موافقت همگان قرار گرفت . کاراته واژه ای ژاپنی به معنای دست خالی است و جدای از مقبولیت عمومی آن ، واژه ای توصیفی نیز هست به این معنی که نه تنها با حواس مشخص بلکه با احساس دقیق تر ذن نیز انطباق می یابد . فوناکوشی آن را چنین توصیف می کند : مانند آینه ای صیقل داده شده است که هرچه را در مقابل آن باشد منعکس می کند یا مانند دره ای آرام است که کوچکترین صدا را بر می گرداند. شاگرد باید ذهن خود را از خودخواهی و شرارت خالی کند تا بتواند در مقابل هر چیزی که با آن مواجه می شود واکنش مناسب داشته باشد . این معنای کارا (یا خالی) در کاراته است.
مفاهیم این جمله بغرنج هستند . این جمله به وضوح مسوولیتی اخلاقی را متبادر می کند که موجب می شود تا مهارتهای بالقوه کشنده را برای نفع شخصی یا لذت خشونت به کار نبریم . اگر چه بیشتر از این معنا از آن بر می آید . در ذن خالی بودن یعنی نفی هوشیاری فکر و جانشینی واکنش غریزی . به سخن دیگر : کاراته کا کوشش می کند تا فقط آگاهانه تکنیکها را به دست آورد ووقتی که تکنیکها کاملا فراگرفته شدند دیگر آگاهانه نیستند . فن از راه تمرین مداوم به مرحله عریزی شدن می رسد . کاراته کای متبحر به ماهیت موقعیتها آگاه است نه به جزئیات کوچک نامربوط. وی به تمام بدن حریف نگاه می کند نه به یک قسمت از آن مثل دست و پا . وی جنگل را می بیند و نه درختان را . وی آگاهانه تاکتیکها را تدبیر نمی کند . او فکر نمی کند که اگر حریف این کار را کرد من آن کار را خواهم کرد زیرا که در زمانی که وی در حال تجزیه و تحلیل آگاهانه موقعیت است زمان لازم جهت واکنش مناسب از دست می رود . بنابراین واکنشها باید غریزی و آنی باشد .
تاریخچه سبک
امروز شیتوریو یکی از بزرگترین و غنی ترین سبکهای کاراته ژاپن بوده و بوسیله بسیاری از باشگاههای کاراته در سراسر جهان ارائه می گردد. تاریخ شیتوریو با فردی به نام "کنوا مابونی"آغازمی گردد ، وی استاد اکیناوایی هنرهای رزمی است که در دهه 1920 از جزایر اوکیناوا به جزیره اصلی ژاپن مهاجرت کرد ، مابونی به عنوان یک نابغه کاراته یعنی کسی که در دور ان خود بیشتر از هر کسی کاتا را می دانست ، مشهور می باشد.او زیر نظر استادان بزرگ کاراته اوکیناوا آن زمان یعنی یاسوتوایتسو ( یکی از رهبران سیستم شوریته کاراته از شهر شوری )کانریو هیگائونا ( رهبری از سیستم ناهاته از شهر ناها )، سی شو آراگاکی ( یکی دیگر از استادان معروف ناهاته ) استاد چینین سبک درنای سفید معروف به گکنکی و چند تن دیگر به یادگیری پرداخت.
مابونی از همکار صمیمی استادان معاصر خود همچون چجون میاگی ( بنیانگذار سبک گوجوریو )و گیچین فوناکوشی ( بنیانگذار سبک شوتوکان ) و افرادی که برای ایجاد سبکها ی مشهور و محبوب کاراته شناخته شده اند ، برخوردار بود .
با توجه به تلاشهای موسس و بنیانگذار سبک شیتو ریو ، این سبک متنوع ترین و کامل ترین سبک اصلی کاراته بین سبکهای امروزی میباشد که دارای بیش از شصت کاتا نشات گرفته از شوریته ، ناهاته ، تماریته و سیستمهای شائولین و درنای سفید می باشد.
هایاشی روش خاصی از سبک شیتوریو می باشد که بوسیله سن سی ترو ناگاشیما معروف به ترو هایاشی ایجاد شده و قرارگاه اصلی آن در ازاکای ژاپن می باشد . استاد هایاشی که در سال 1924 میلادی متولد شده است در طول زندگی خود برای یادگیری و ترویج کاراته آن چنان شور و اشتیاقی از خود به نمایش گذارده که شاید تنها آن را بتوان با یکی از استادانش یعنی کنوا مابونی مقایسه کرد.
استاد هایاشی اغلب مستقیما" تحت آموزش کوزی کوکوبا ( یک نام اوکیناوایی که در ژاپنی به صورت کونیبا تلفظ می شود.)بنیانگذار روش موتوبوی شیتوریو قرار داشت.از آنجائیکه سوکه هایاشی با یادگیری هنر اوکیناوایی کاراته آنچنانکه در ژاپن تمرین می شد اغنا نمی شد لذا به اوکیناوا مسافرت کرد تا به جستجوی ریشه های کاراته بپردازد.
استاد هایاشی در اوکیناوا سالها به یادگیری کاراته و همچنین سلاح کوبودو تحت نظارت شوشین ناگامینه بنیانگذار سبک ماتسوبایاشی – شورین ریو و کنکو ناکایاما رهبری از سبکهای خانوادگی بسیار پرقدرت اما کمتر شناخته شده ریویی ریو پرداخت . بیش از یک سال تلاش و کوشش لازم بود تا بوسیله ناکایاما پذیرفته شود اما با انجام این مهم هایاشی یکی از نخستین بیگانگانی بود که سبک خانوادگی ناکایاما را فرا گرفته و آن را خارج از اوکیناوا آموزش داد.
همزمان با پیشرفت وی در فن کاراته ، استاد هایاشی به خاطر مبارزات سرسختانه خود در دوجوهای کاراته مشهور و انگشت نما شد به طوریکه بسیاری از کلاسهای کاراته از پذیرش ایشان به خاطر مبارزات خوفناکش امتناع می کردند و همه اورا به عنوان مبارزه گری قهار می شناختند.
استـــاد هایاشی از اوکیناوا برگشت تا مدرسه خود به نام روش هایاشی (HAYASHI-HA) را براساس اندوخته هایش از اساتید ژاپنی و اوکیناوایی تاسیس نماید. ارائه تعدادی از کاتاهای ریویی ریو و دیگر درسهای اوکیناوایی بخشی از ضوابط آموزشی شیتوریوی هایاشی می باشد.
استاد هایاشی رییس فنی اتحادیه جهانی سازمانهای کاراته (W.U.K.O) بوده که بعد ها این مجمع به عنوان فدراسیون جهانی کاراته (W.K.F) دوباره سازماندهی شد .ایشان همچنین اولین تدوین کننده قوانین داوری کاراته بوده و سالها با عنوان رییس ممتاز شورای داوری فدراسیون جهانی شناخته می شد.او در سال 1995 موفق به دریافت درجه دان 9 کمربند مشکی از فدراسیون کاراته ژاپن گردید.
بدون شک سوکه هایاشی یکی از برجسته ترین اساتید کاراته در جهان امروز می باشد.
سبک کن شین ریو کوبودو بو سیله استاد هایاشی بر اساس آموخته های وی از اساتید سلاحهای رزمی در اوکیناوا توسعه یافت . سوکه هایاشی ضمن تاکید بر سلاحهایی چون KAMA&SAI,TONFA,BO و آموزش آنها به شاگردان پیشرفته کوبودو را یک جزء مهم تمرین کاراته دانسته و آن را در نوبه خود به عنوان یک هنر زیبا و کار آمد معرفی می کند ، تا جاییکه دانش مربوط به کوبودو را در آزمون اخذ کمربند مشکی در کاراته ضروری می داند.ایشان در آگوست 2005 بر اثر سکته قلبی در گذشت .
امروز ریاست سبک هایاشی بر عهده استاد موراکامی یکی از شاگردان ارشد استاد هایاشی است.
تاریخچه سبک در ایران
نام استاد هایاشی در ایران قبل از شروع فعالیت سبک نامی کاملا آشنا بود . این نام علی الخصوص در بین کاتاروها و شیتوریو کاها به شکل ویژه ای مطرح بود چرا که ایشان با ارائه کاتاهای جدید در دنیای مسابقات کاراته و ایجاد تغییرات مناسب در بعضی از کاتاها آنها را جذاب تر و دلنشین تر نمود.
به همین دلیل فدراسیون کاراته به دنبال بهره جستن از دانش کامل ایشان در ایران بود علی الخصوص اینکه تیم ملی جوان کاتای کشور از سبک شیتوریو بود و حضور ایشان هم از جهت سیاسی و هم ازجهت فنی برای تیم بسیار گرانقدر بود. لذا این مهم بر عهده نایب رییس وقت فدراسیون گذاشته شد و آقای ابراهیمی که خود شیتوریو کار می کرد و نایب رییس فدراسیون هم بود با تماسهایی که با فدراسیون جهانی گرفت موفق به برقراری ارتباط با استاد شد . استاد هایاشی ضمن استقبال از این امر ادامه مذاکره را به حضور در مسابقات آسیایی منوط نمود . تیم ایران به سرپرستی آقای ابراهیمی به مسابقات اعزام شد و در حضور رییس محترم فدراسیون وقت آقای ناظریان مذاکراتی صورت پذیرفت واستاد ابراز تمایل نمودند که جهت برگزاری یک دوره آموزشی ده روز به ایران سفر نمایند . این سفر در اردیبهشت 1379 انجام گردید و چند دوره کلاس آموزشی برای اعضای ارشد و مربیان سبک شیتوریو برگزار گردید که مورد استقبال اهل فن قرار گرفت. تا قبل از حضور ایشان در ایران افرادی اعلام نموده بودند که نمایندگی این سبک را دارند اما هیچ کدام هیچگاه مدرکی به فدراسیون ارائه ننموده بودند حتی شماره تلفنی که بتوان با استاد تماس گرفت را نیز نداشتند . در طی حضور ایشان در ایران ایشان اعلام نمودند که بنده تا کنون با هیچ ایرانی کار نکرده ام و به هیچ ایرانی نیز نمایندگی نداده ام .در پایان کلاسها رییس فدراسیون درخواست نمود که این سبک در ایران فعالیت خود را آغاز نماید و استاد نیز اعلام کرد که نمایندگی را به آقای ابراهیمی می دهد . با توجه به این که همان زمان آقای ابراهیمی نایب رییس فدراسیون و مدیر سازمان سبکهای فدراسیون بود این امر مسکوت گذاشته شد تا پس از استعفای آقای ابراهیمی از نایب رییسی و مدیر سازمان سبکهای فدراسیون تقاضای دریافت مجوز جهت فعالیت رسمی در ایران به فدراسیون ارائه شد و مورد قبول فدراسیون قرار گرفت و در پایان سال 79 سبک شیتوریو هایاشی به ریاست آقای ابراهیمی فعالیت رسمی خود را آغاز نمود.