اقتدار به کاراته بازگشت/ جنجال‌آفرینی‌های غیرمستدل، محکوم به شکست است


 فرجی قانون را حاکم ساخت؛

(تذکر: مقاله‌ای را که در ادامه خواهید خواند؛ تفصیلی، طولانی و البته حاوی مطالبی بسیار مهم است. پیشنهاد می‌کنیم آن را به بخش‌های مجزا تقسیم و هر بخش را در یک روز مطالعه نمایید.)

 
با رایِ کمیته‌ی انضباطی فدراسیون کاراته، افسانه‌ها (مینا و مهسا) از حضور در پیکارهای کاراته به مدتِ شش ماه تا یکسال محروم شدند. بازگوییِ این خبر برای ستارگان کاراته، چقدر سخت و رنج‌آور است! قهرمانی را که بارها و بارها در همین پایگاه خبری ستوده بودیم، با پیروزی‌هایش شاد و با شکست‌هایش غمگین و متاثر شده بودیم، حالا باید همینجا و در همین رسانه، مخاطب قرار داده و خیلی صریح و آشکار بگوییم "قهرمان، انتظارِ چنین رفتاری را از شما نداشتیم..."
 

 
اتفاقاتِ تلخ و شیرینِ روزهای اخیر و جنجال‌های ایجاد شده توسطِ برخی رسانه‌ها، اگر چه برای مدتی کوتاه، اذهانِ اهالی کاراته را درگیر و انرژی و تمرکزِ مسئولان فدراسیون را از انجامِ فعالیت‌های اصلی منحرف ساخت، لیکن نهایتا با تصمیماتِ اتخاذ شده از سوی محمدصادق فرجی ریاستِ فدراسیون کاراته، این احساسِ شیرین و امیدبخش در دلهای اهالیِ کاراته پدیدار گشت که رییسِ جوان و خوش‌پیشینه‌ی فدراسیون، در اجرای قانون و حرکت در مسیرِ اعتدال، اسیر و مرعوبِ جوسازی‌های رسانه‌ای و جنجال‌آفرینی‌های غیرمستدل نخواهد شد.
 
فدراسیون کاراته پس از حواشیِ ایجاد شده در جریان رقابت‌های انتخابی کاتای بانوان و به دنبالِ مصاحبه‌های پی در پی و غیرِ مستدلِ مهسا و مینا افسانه در رسانه‌ها، این دو بانویِ کاراته‌کا را به کمیته‌ی انضباطی فراخواند و پس از استماعِ توضیحاتِ ایشان، آنها را برای مدتِ شش ماه تا یکسال از حضور در رقابت‌های کاراته محروم کرد.
 
مهسا افسانه پس از شکستِ میلیمتری مقابلِ نگین باقری در جریانِ رقابت‌های انتخابی تیم ملی، در گفتگو با رسانه‌ها، انواع و اقسامِ اتهامات را (بدونِ ارائه‌ی حتی یک سند و دلیلِ محکمه‌پسند) متوجهِ مسئولانِ فدراسیون کاراته و داورانِ حاضر در رقابت‌های انتخابی ساخت. او در خلالِ مصاحبه‌های خود، به مواردِ متعددی اشاره و اتهاماتِ گسترده‌ای را علیهِ دامنه‌ی وسیعی از شخصیت‌ها مطرح کرد که اثباتِ هر یک از آنها به تنهایی، می‌توانست تمام معادلات را به نفعِ افسانه‌ی کاراته‌ی ایران در هم ریخته و او را به آنچه می‌خواست، برساند. اما افسوس و صد افسوس که گفته‌های افسانه، تنها در حدِ ادعا (آن هم ادعاهای غیرمستدل) باقی ماند و هیچگاه با ارائه‌ی برهانِ متقن، لباسِ یقین بر تن نکرد.
 
در ابتدای این بحث، بهتر است ستارگان کاراته مواضعِ خود را پیرامونِ آنچه در رقابتهای انتخابی کاتای بانوان گذشت، صراحتاً بیان و دیدگاههای خود را آشکارا مطرح نماید. ما با همان صراحتِ لهجه‌ی همیشگی و بر پایه‌ی آنچه حقیقت می‌پنداریم، عنوان می‌داریم که آنچه در رقابتهای انتخابیِ کاتای بانوان رقم خورد، با تکیه بر احساسِ محض (و نه بر اساسِ دلایلِ محکمه‌پسند) بسیار عجیب و شک برانگیز بود! اینکه نگین باقری که همین چند هفته قبل با اختلافِ بیش از دو امتیاز، مغلوبِ مهسا افسانه شده بود، بتواند در این مدتِ کوتاه، چنین پیشرفتِ شگفت‌انگیزی داشته باشد که افسانه‌ی کاتای ایران را مغلوبِ خود سازد، دست‌ِ کم به گواهِ احساس (و نه برهانِ متقن) امری بسیار عجیب و دور از ذهن است. لیکن همانطور که پیش‌تر عنوان شد، ما برای اثباتِ درستیِ آنچه می‌گوییم، هیچ دلیلِ قاطع و محکمه‌پسندی در دست نداریم و به همین دلیل، موظف به رعایتِ انصاف و محترم شمردنِ نتیجه‌ی حاصل از رقابتهای انتخابی تیم ملی هستیم.
 
اما مهسا افسانه بر خلافِ ستارگان کاراته، بی‌آنکه دلیلِ قاطع و برهانِ محکمی ارائه کند، تمام ارکانِ فدراسیون کاراته را موردِ تاخت و تاز قرار داد و هر آنچه می‌توانست، به مسئولانِ فدراسیون نسبت داد. این یکی از ایرادهایی است که به اقداماتِ اخیرِ بانوی کاتای ایران وارد است. افسانه باید بداند که اگر قرار باشد هر کس (ولو اینکه حقش پایمال شده باشد) بدونِ ارائه‌ی دلیل و مدرک، سایرین را متهم به انواع و اقسامِ پلیدی‌ها سازد، آنگاه دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود و باید فاتحه‌ی کاراته‌ی ایران را خواند. لذا از بانوی پرافتخارِ کاراته‌ی ایران می‌خواهیم که اگر آنچنان که خود در مصاحبه‌هایش تاکید کرده بود، دلیل و مدرکی برای اثباتِ ادعاهایش دارد، آن را علنی سازد و اگر چنین مدرکی در اختیار ندارد، به حرمتِ قانون و برای حفظِ آرامشِ کاراته، سکوت اختیار نماید.
 
پیش از اعزامِ کاراته‌کاها به رقابت‌های جهانی اتریش، مهسا افسانه در یک رقابتِ انتخابی، موفق به شکستِ نگین باقری با اختلافِ بیش از دو امتیاز شد. در آن زمان یکی از مسئولانِ وقتِ کاتای کشور (که گویا کاتا را جزوِ املاکِ شخصیِ خود به حساب آورده بود!) در مصاحبه‌ای عنوان کرد که شاید به جای افسانه، نگین باقری را روانه‌ی رقابتهای جهانی اتریش سازد! در آن زمان ستارگان کاراته بسیار محکم و پرصلابت به ماجرا ورود و از حقِ مسلمِ مهسا افسانه دفاع کرد. ما در آن مقطعِ زمانی و برای دفاع از حقوقِ مسلمِ مهسا افسانه، یک دلیلِ بسیار محکم و متقن در اختیار داشتیم و آن اینکه "افسانه در سیستمی که از او حمایت نمیکرد، موفق به شکستِ جدی‌ترین رقیبِ خود با اختلافی بسیار چشمگیر شده بود" و لذا هیچ اراده‌ای نمی‌توانست و نمی‌بایست مانعِ اعزامِ افسانه به رقابتهای جهانی اتریش میشد. حجت و دلیلِ ارائه شده در آن مقطعِ زمانی از سوی ستارگان کاراته، آنچنان قاطع و بُرنده بود که احدی نتوانست در برابرِ آن، مقاومت کند. افسانه روانه‌ی رقابت‌های جهانی اتریش شد و به آنچه سزاوارش بود، دست یافت.
 
اما اکنون چه؟ آیا ما (و یا افسانه) همان حجتِ قاطع و برهانِ مسلمِ پیشین را در اختیار داریم؟ آیا قادریم به گونه‌ای سخن گفته و استدلال کنیم که گفته‌هایمان، تشنگانِ حقیقت را سیراب سازد؟ پرواضح است که اینچنین نیست و هیچ سند و مدرکِ محکمه‌پسندی دالِ بر تضییعِ حقوقِ افسانه، دستِ کم تا این لحظه از سویِ هیچ فرد و یا نهادی ارائه نشده است. پس به حکمِ اخلاق و به حرمتِ قانون، می‌بایست نتیجه‌ی رقم خورده در رقابت‌های انتخابی تیم ملی را محترم شمرده و از آن تبعیت کنیم.
 
افسانه در گفتگوهای اخیرِ خود با رسانه‌ها، به موضوعاتی اشاره و آن را دلیلِ انحرافِ قضاوت‌ها از مسیرِ عدالت معرفی کرد که متاسفانه هیچیک از آنها، قابلیتِ طرح به عنوانِ برهانِ متقن را ندارد و همگی برخاسته از احساسِ مطلق و تمایلاتِ شخصیِ اوست. در ادامه، بخش‌هایی از اظهاراتِ افسانه را مرور می‌کنیم.
 
افسانه می‌گوید چرا در رقابتهای انتخابی کاتا، از سیستمِ ویدیوچک استفاده نشده است؟! او این موضوع را به همراه سایرِ موارد (که در ادامه مطرح خواهد شد) دلیل بر انحرافِ قضاوت‌ها از مسیر عدالت می‌داند.
 

پاسخ: تا کنون در کدامیک از مسابقاتِ جهانی یا قاره‌ای و یا حتی در کاراته‌وان‌ها، برای برگزاری رقابت‌های کاتا، از سیستمِ ویدئوچک استفاده شده است؟ اصلا کدام قانون، ویدیوچک را برای رقابتهای کاتا به رسمیت شناخته است؟! بدیهی است سیستمِ ویدیوچک، تنها برای رقابتهای کومیته موردِ استفاده قرار می‌گیرد و تقریبا تمامیِ اهالیِ کاراته، این موضوع را می‌دانند.
 
قضاوتِ رقابتهای انتخابی کاتای بانوان توسطِ داورانِ مرد، یکی از موضوعاتی است که افسانه، آن را نشانه‌ی جهت‌دار بودنِ قضاوت‌ها می‌داند.
 
پاسخ: نگارنده با تکیه بر تجربه‌ی چندین ساله‌ی خود در بخشِ رسانه، همواره شاهد بوده که اکثریتِ قاطعِ بانوانِ کاتارو، به شدت تمایل داشته‌اند که در رقابتهای کاتای بانوان از داورانِ مرد استفاده شود. آنها در گفتگو با ستارگان کاراته، همواره تاکید کرده‌اند که دو عنصرِ عدالت و دقت، نزدِ داورانِ مرد، به مراتب بیش از داورانِ بانو یافت میشود و حالا جالب است که در این دوره، بر خلافِ ادوارِ پیشین، استفاده از داورانِ مرد، به عنوان دلیلی برای اثباتِ بی‌عدالتی در قضاوتها، موردِ استفاده‌ی یکی از شرکت‌کنندگان قرار می‌گیرد! البته و صد البته که "ستارگان کاراته" از دیرباز، مخالفِ استفاده از داورانِ مرد در رقابتهای بانوان بوده است اما علتِ مخالفتش، به مسائلِ اعتقادی و شرعی بازمی‌گردد و نه مواردِ مطرح شده از سوی افسانه!
 
ما می‌گوییم در جایی که می‌توان از داورانِ مؤنث برای قضاوت‌ِ مسابقات بانوان استفاده کرد و هیچ ضرورتی هم در استفاده از داورانِ مذکر وجود ندارد، چه نیاز است که اعتقاداتمان را نادیده گرفته و از داورانِ نامحرم استفاده کنیم؟! اتفاقا هر بار هم که این موضوع را مطرح ساختیم، دخترانِ کاتارو با ارسالِ انواعِ فحش‌ها و ناسزاگویی‌ها، حسابی از خجالتِ گروه خبری ستارگان کاراته درآمدند! آنها در لابه لای فحش‌ها و ناسزاگویی‌هایشان، گهگاه به این موضوع اشاره و بر آن تاکید می‌کردند که "ستارگان کاراته" نمی‌داند داوریِ بانوان، تا چه حد شکننده و پراشتباه است وگرنه هیچگاه راضی به قضاوتِ بانوان در رقابتهای حساس و تضییعِ حقوقِ ما، نمی‌شد. ما البته بسیار سخت‌تر و محکم‌تر از آنیم که با این مخالفت‌ها و ناسزاگویی‌ها، از میدان بیرون شویم و لذا همچنان بر این موضوع تاکید می‌کنیم که مسائلِ اعتقادی، مقدم بر مصالحِ قهرمانی است؛ از اینرو بهتر است جز در مواردِ ضرورت، از داورانِ مرد برای قضاوتِ رقابتهای بانوان استفاده نکنیم.

 
افسانه می‌گوید دخالتِ محسن آشوری دبیر فدراسیون کاراته در امور بانوان، نشانه‌ی نقضِ عدالت است.
 
پاسخ: آشوری، دبیرکل فدراسیون کاراته است و نه فقط دبیرِ بخشِ مردان! لذا او حق و حتی وظیفه دارد که در هر دو بخشِ آقایان و بانوان، مطابق با آنچه در خصوصِ وظایفِ دبیری تعیین شده است، ورود و تصمیم‌گیری کند. البته تصمیمات و مداخلاتِ او، می‌بایست چهره‌ی قانونی و حق‌گرایانه داشته باشد و چنانچه از این چهارچوب خارج شود، آنگاه قابلِ انتقاد خواهد بود. اما متاسفانه افسانه هیچ سندِ محکمه‌پسندی که نشان دهنده‌ی خروجِ آشوری از محدوده‌ی اختیاراتِ قانونی‌اش باشد، ارائه نداد و صرفا به یک سری کلی‌گویی‌های اثبات‌نشده و غیر قابلِ استناد، بسنده کرد.
 


اینکه به صورت مطلق و بدونِ اثباتِ تخلفاتِ صورت گرفته، مدعی باشیم دبیر فدراسیون کاراته نباید در بخش بانوان مداخله کند، به همان اندازه غیرمنطقی و نامعقول است که مثلا بگوییم روابط عمومی فدراسیون کاراته حق ندارد در بخش کاراته‌ی بانوان ورود کرده و از مسابقات و سایر فعالیت‌های بانوان، گزارش تهیه کند! یا مثلا بگوییم روابط عمومیِ کاراته‌ی کنترلی و آزاد، باید از هم تفکیک شوند و یا مسائلِ نامعقولِ اینچنینی!
 
فدراسیون کاراته، یک نهادِ واحد به شمار می‌آید و تحتِ هدایتِ یک رهبرِ واحد قرار دارد، پس باید یک روابط عمومیِ واحد هم داشته باشد که مدیرش، بر تمامیِ بخش‌های کاراته (کنترلی و آزاد) مشرف بوده و رهبریِ تمامیِ امورِ مربوط به رسانه را در اختیار داشته باشد. البته مدیر روابط عمومی می‌تواند شخصا و بنا به صلاحدیدِ خود، برای بخش‌های مختلف (مثلا بخش بانوان یا کاراته آزاد و...) مسئول تعیین کند لیکن تمامیِ آن مسئولان، نهایتا باید تحتِ نظارتِ یک اراده‌ی واحد (یعنی مدیر روابط عمومی فدراسیون کاراته) فعالیت کنند تا وحدت رویه و انسجامِ سیستم، حفظ شود. همین موضوع، عینا در موردِ دبیر فدراسیون کاراته نیز صادق است و این مطلب (مدیریتِ متمرکز و هماهنگ) اصلی پذیرفته شده در دنیای مدیریت به شمار میرود که هر کس خلافِ آن عمل کند، از دانش مدیریت فاصله گرفته است.
 
البته آشوری چند روز پیش از برگزاری رقابت‌های انتخابی کاتای بانوان، مرتکبِ یک اشتباهِ استراتژیک شد و در گفتگو با یکی از خبرگزاریها، صراحتاً اعلام کرد که فدراسیون کاراته از ابتدا تصمیم داشت نگین باقری را روانه‌ی رقابت‌های آسیایی قزاقستان سازد! ارتکابِ این خطای استراتژیک آن هم از سوی مدیرِ مجربی همچون محسن آشوری، بسیار عجیب و غیر قابلِ باور بود! دبیر فدراسیون با انجامِ این مصاحبه‌ی ناپخته، زمینه‌های بدبینی نسبت به قضاوتِ این رقابت‌ها را در بخش‌های عظیمی از جامعه‌ی کاراته بوجود آورد و نگاهِ اهالیِ کاراته را نسبت به نتیجه‌ی این مسابقات، به شدت منفی ساخت!
 
این موضوع یقینا تاثیرِ به سزایی در حواشیِ ایجاد شده پس از پایان رقابتهای انتخابی کاتای بانوان داشت. به ویژه وقتی بدانیم نگین باقری و همینطور شاهچراغی (که خبرگزاری فارس از او با عنوانِ مربیِ اختصاصی نگین باقری یاد کرد) پیش از برگزاری انتخاباتِ ریاست فدراسیون کاراته و در گفتگو با رسانه‌ها، حمایتِ همه‌جانبه‌ی خود را از کاندیداتوری محسن آشوری اعلام کرده بودند! این مسئله اگر چه به خودیِ خود، هرگز نمی‌تواند دلیلِ قاطع و محکمه‌پسندی برای اثباتِ بی‌عدالتی در قضاوتِ رقابتهای انتخابی کاتای بانوان قلمداد شود اما هر عقلِ سلیمی می‌پذیرد که مصاحبه‌ی ناپخته‌ی دبیر فدراسیون کاراته در کنارِ حمایت‌های نگین باقری و منتسبینِ وی از کاندیداتوری محسن آشوری، قطعا و یقینا زمینه‌های بی‌اعتمادی و نگاهِ منفی نسبت به نتیجه‌ی رقابتهای کاتای انفرادی بانوان را به شکلِ چشمگیری در میانِ اهالی کاراته افزایش داد.
 
توصیه‌ی نگارنده به مسئولینِ فدراسیون کاراته این است که برای پیشگیری از تنش‌های اینچنینی در آینده، به اصلِ تقسیم وظایف بر اساسِ تخصصِ افراد، پایبند باشند. فدراسیون کاراته در حالِ حاضر از وجودِ دو فردِ متخصص در امور رسانه سود می‌برَد. انوشیروان دادگر مدیر روابط عمومی فدراسیون کاراته و لاله خالق مشاور رسانه‌ای فدراسیون و سردبیر پایگاه خبری تحلیلی ستارگان کاراته، از چهره‌های فعال و مجرب در امورِ رسانه به شمار میروند که قادرند در شرایطِ حساس و بحرانی، به خوبی فضای رسانه‌ای کشور را مدیریت و از ایجادِ تنش‌های مخرب، جلوگیری کنند. اگر مدیران فدراسیون کاراته در بخش‌های مختلف، پیش از انجامِ مصاحبه پیرامونِ موضوعاتِ حساس و تنش‌زا، با افرادِ متخصص در امورِ رسانه مشورت کنند، قطعا در آینده از میزانِ بحران‌ها و حاشیه‌های خودساخته، به شکلِ چشمگیری کاسته خواهد شد.

 
افسانه به برگزاری رقابتهای انتخابی پشتِ درب‌های بسته و بدونِ حضورِ تماشاگران، معترض است و آنرا دلیلِ بی‌عدالتی می‌داند.
 
پاسخ: ستارگان کاراته همواره بر این اصل تاکید کرده که "آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است" ما همواره عنوان کرده‌ایم که ای کاش تمامی رقابت‌های انتخابی، بصورتِ کاملاً شفاف و با حضور تماشاچیان و کارشناسان برگزار شود تا شائبه‌های نقضِ عدالت، به کلی از بین برود. این انتقاد که "چرا رقابتهای انتخابی کاتای بانوان، پشتِ درب‌های بسته و بدونِ حضورِ تماشاچیان برگزار شده است" اگر از سوی ستارگان کاراته مطرح شود، قطعا پذیرفتنی است لیکن وقتی چنین انتقادی از سوی افسانه مطرح می‌گردد، پرسش‌های بی‌شماری در اذهانِ اهالی کاراته نقش می‌بندد.
 
انتخابیِ کاتای بانوان در سالهای گذشته نیز اکثراً پشتِ درب‌های بسته برگزار و در پایان، مهسا افسانه به عنوانِ فاتحِ این رقابتها معرفی میشد. نگارنده نیک به یاد دارد که همه ساله و پس از پایانِ رقابتهای انتخابی کاتای بانوان، تقریبا تمامی شرکت‌کنندگانِ مطرح در این رقابتها (جز مهسا افسانه) در تماس با پایگاه خبری تحلیلی ستارگان کاراته، از این موضوع که چرا رقابتهای انتخابی، پشتِ درب‌های بسته برگزار میشود، گلایه و آنرا نشانه‌ی جهت‌گیریِ ناصواب در قضاوت‌ها معرفی می‌کردند. اکنون باید از افسانه پرسید که چرا آن زمان که شما به عنوانِ فاتحِ مطلقِ رقابت‌ها معرفی می‌شدید، هیچگاه به برگزاری پیکارهای انتخابی پشتِ درب‌های بسته، اعتراض نکرده و آنرا نشانه‌ی نقضِ عدالت ندانستید؟! حالا که فردِ دیگری به عنوانِ بازیکنِ فاتح معرفی شده، عدمِ حضورِ تماشاچیان در سالنِ برگزاریِ رقابت‌ها را نشانه‌ی نقض عدالت می‌دانید؟! آیا شما هم جزو افرادی هستید که معتقدند "مرگ خوب است اما برای همسایه؟!"

 
افسانه‌ها برای اثباتِ نقضِ عدالت در رقابت‌های انتخابی کاتا، به موضوعِ جالبِ دیگری هم اشاره و بر آن تاکید می‌کنند. آنها می‌گویند در این رقابتها، هیچیک از اصحابِ رسانه حضور نداشتند و در واقع مسئولانِ فدراسیون کاراته با جلوگیری از ورودِ خبرنگاران، به دنبالِ نقضِ عدالت بودند!
 
پاسخ: برای پاسخگویی به این ادعای عجیب، حکایتِ جالبِ ذیل را مرور کنید.
سالها قبل و در زمانِ حکومتِ طاغوت، مرحوم آیت‌الله سیدحسن مدرس، نامزدِ انتخاباتِ مجلس شورای ملی شد. پس از پایان انتخابات، حکومتِ وقت، نتایجِ رای‌گیری را اعلام کرد. بر اساسِ آنچه از سوی طاغوتیان اعلام شد، مرحوم مدرس با آن همه محبوبیت، حتی یک رای هم نیاورده بود! حکومتِ طاغوت، تعدادِ آرای سیدحسن مدرس را برابرِ صفر اعلام کرد!
 
آیت‌الله مدرس اما مدعی شد که در اعلامِ نتایجِ انتخابات، تقلب شده است و برای اثباتِ ادعایِ خود، بسیار منطقی و هوشمندانه استدلال کرد. او گفت: گیریم تمامِ اقوام و دوستان و آشنایان و طرفدارانِ بنده که مدعیِ حمایت از من بودند، در ادعای خود صادق نبوده و به من رای نداده باشند. اما بنده شخصا در روزِ انتخابات، پای صندوق رفتم و به خودم رای دادم. پس تعدادِ آراءِ مدرس، یقیناً عددِ صفر نبوده و این دلیلی قاطع بر کذب بودنِ ادعای حکومتِ طاغوت و تقلب در انتخابات است. وقتی مسئولینِ شمارشِ آرا، به خود اجازه می‌دهند که یک رای را نادیده گرفته و حقِ صاحبِ آن را ضایع کنند، پس یقینا عنصرِ عدالت و صداقت در آنها زوال یافته و لذا چنین افرادی به راحتی  قادرند هزاران رای را هم نادیده گرفته و حقوقِ صاحبانشان را پایمال سازند.
 
در روزِ برگزاری رقابت‌های انتخابیِ کاتای بانوان، لاله خالق سردبیر پایگاه خبری تحلیلی ستارگان کاراته، با درخواستِ خواهرانِ افسانه، راهی سالنِ برگزاری رقابتها میشود تا گزارشِ آنچه را که مشاهده می‌کند، به اطلاعِ اهالی کاراته برساند. نگارنده از حضور و یا عدمِ حضورِ نمایندگانِ دیگر رسانه‌ها در سالنِ برگزاری رقابتهای انتخابی، بی‌اطلاع است لیکن همین قدر می‌داند که دستِ کم یکی از اهالی رسانه (سردبیر ستارگان کاراته) آن هم با درخواستِ مستقیمِ خواهرانِ افسانه در سالنِ برگزاری رقابتها حضور یافته و اتفاقا مسئولانِ فدراسیون کاراته نیز نه تنها از ورودِ نماینده‌ی پایگاه خبری تحلیلی ستارگان کاراته به سالن برگزاری رقابتها جلوگیری نکردند که حتی کمالِ همکاری را نیز با وی مبذول داشتند.

 
افسانه می‌گوید به چه دلیل فدراسیون کاراته، تاریخِ رقابتهای انتخابی را از پنجم به هفدهمِ خردادماه تغییر داد؟
 
پاسخ: مسئولان فدراسیون مدعی‌اند که افسانه پیش از اعزام به پیکارهای کشورهای اسلامی، پذیرفته است که وی تنها در این رقابتها حضور یافته و نگین باقری نیز روانه‌ی مسابقات آسیایی قزاقستان شود. ما اینچنین تقسیم‌بندی را قبول نداریم و معتقدیم حضور در میادینِ اصلی (رقابتهای آسیایی و جهانی) حقِ مسلمِ برترین قهرمان است و تا زمانی که بازیکنِ نخست، با میل و رضایتِ خود، از حضور در مسابقات آسیایی و جهانی انصراف نداده، محروم ساختنِ او از حقِ مسلمش، خلافِ انصاف و عدالت است.
 
اما اگر ادعای مسئولانِ فدراسیون کاراته صحت داشته باشد و آنطور که آنها می‌گویند، افسانه از حضور در رقابت‌های آسیایی انصراف داده باشد، این انصراف قطعا برای نگین باقری، ایجادِ حق کرده است و لذا افسانه از تاریخِ انصراف به بعد، دیگر اخلاقاً حقِ شرکت در رقابتهای آسیایی را نداشته است. با این فرض، پذیرشِ این موضوع که افسانه بار دیگر در رقابتهای انتخابی حضور یابد، در واقع لطفی بوده که از سوی مسئولان فدراسیون کاراته و نگین باقری شاملِ حالِ افسانه شده است. حالا افسانه‌ی کاتای ایران، نه تنها این لطف را فراموش کرده، که حتی با لحنی طلبکارانه عنوان میدارد که به چه دلیل تاریخِ رقابتهای انتخابی را از پنجم به هفدهم خردادماه تغییر دادند؟! افسانه به عنوانِ یک قهرمانِ حرفه‌ای، باید بداند که وقتی نگین باقری (به خاطرِ انصرافِ رقیب) به عنوانِ مسافرِ قطعیِ رقابت‌های آسیایی شناخته شد، شیوه‌ی تمریناتش را به گونه‌ای طراحی کرد که مهیایِ حضور در تاتامی‌های قزاقستان شود و اینکه یک مرتبه به او بگویند که باید مجددا در پیکارهای انتخابی شرکت کند، قطعا تمامی برنامه‌ریزی‌های فنی و بدنسازیِ وی را دستخوش تغییر، دگرگونی و ناهماهنگی می‌سازد. حالا آیا نباید دستِ کم 12 روز بیشتر به او فرصت داده شود تا خود را با وضعیتِ جدید و ناهماهنگیِ ایجاد شده، وفق دهد؟! آیا در چنین شرایطی، اعطای فرصتِ 12 روزه آن هم به بازیکنی که پیش‌تر به عنوان مسافرِ قطعیِ رقابتهای آسیایی شناخته شده بود، نقضِ عدالت است؟!


ماجرای فراخوانِ داوران در جریان رقابتهای انتخابی

موسی جعفری دبیر کمیته داوران فدراسیون کاراته، در جریانِ برگزاری رقابت‌های انتخابی کاتای بانوان، ناگهان داوران را فراخوانده و مواردی را به آنها گوشزد می‌کند. افسانه معتقد است از آن لحظه به بعد، نحوه‌ی امتیازدهی داوران، به یکباره تغییر کرد و همه چیز به نفعِ رقیب تمام شد. جعفری اما چنین پاسخ می‌گوید: افسانه از همان دورهای ابتدایی، مرتبا به داوری‌ها اعتراض داشت. او حتی در گفتگو با خبرگزاری فارس تاکید کرد که "از همان ابتدا و زمانی که امتیازاتم بالاتر از نگین بود نیز به نحوه‌ی قضاوت داوران اعتراض داشتم" بنابراین من داوران را فراخوانده و از آنها خواستم با نادیده گرفتنِ اعتراضات، صرفا به برقراریِ عدالت بیندیشند.
 
جعفری ادامه می‌دهد: وقتی افسانه به داوران اعتراض می‌کرد، من یک لحظه نگران شدم که نکند اعتراضاتِ او باعث شود که داوران، نگاهِ منفی نسبت به وی پیدا کنند. به همین دلیل از آنها خواستم که بی‌توجه به اعتراضاتِ موجود، صرفا به دنبالِ احقاقِ حقِ بازیکنان باشند. من به آنها یادآوری کردم که این اعترضات، به خاطرِ فشارهای روحی و روانی است که بازیکنان را آزار می‌دهد و لذا نباید داوران را آزرده‌خاطر سازد. البته همکارانِ بنده، انسانهای بسیار شریف و عدالت‌محوری هستند و هرگز آزردگی‌های اینچنینی، بر قضاوتشان تاثیر نمی‌گذارد لیکن همه‌ی ما بر اساسِ آموخته‌های دینی، موظفیم یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنیم و بنده نیز به عنوانِ دبیر کمیته‌ی داوران، به وظیفه‌ی شرعیِ خود عمل کردم.
 
در سطورِ فوق، ادعای مهسا افسانه و نیز پاسخِ دبیر کمیته‌ی داوران فدراسیون کاراته را خواندید. اینکه آیا ادعای بانوی کاتای ایران صحت دارد و یا اینکه موسی جعفری درست می‌گوید، موضوعی است که از دایره‌ی دانسته‌های ما خارج است و نمی‌توانیم پیرامونِ آن، قاطعانه قضاوت کنیم. اما نگارنده به عنوانِ فردی که خود در گذشته، یکی از اعضای جامعه‌ی داوری به شمار می‌آمده، تجربیاتی در این خصوص دارد که ذکرِ آن را خالی از لطف نمی‌بیند.
 
پیش از هر چیز و برای اینکه به کسی بَر نخورَد، نگارنده اعلام می‌دارد که تجربه‌ی داوریِ وی، نه به رشته‌ی کاراته و نه حتی به سرزمینِ ایران بازمی‌گردد. نگارنده سالها قبل در سرزمینی بسیار دوردست (که نامش را فراموش کرده است) به عنوانِ داور در رشته‌ی پرطرفدارِ منچ، فعالیت می‌کرد. در آن سرزمین، داورانِ رشته‌ی ورزشیِ منچ، هرگاه اراده می‌کردند بازیکنی را عمدا و بر اساسِ دستورِ مقاماتِ بالا، بازنده و یا برنده سازند، تمامیِ هماهنگی‌های لازم را ساعت‌ها و حتی روزها پیش از زمانِ برگزاری مسابقات، انجام داده و هنگامی که واردِ سالنِ رقابتها می‌شدند، با چهره‌ای بسیار موجه و حق به جانب، اینگونه وانمود می‌کردند که تنها و تنها به فکرِ برقراری عدالت هستند و لاغیر! داورانِ منچ که اتفاقا جزو افرادِ بسیار باهوش و زرنگ به شمار می‌آمدند، هیچگاه برای پایمال نمودنِ حقوقِ بازیکنان، جلسه‌ی علنی آن هم در حضور قهرمانان و مربیانشان تشکیل نمی‌دادند! آنها حتی مواردِ پیش‌بینی نشده را (که به ناگاه در سالنِ رقابتها بوجود می‌آمد) فقط با یک اشاره و به شکلی بسیار ظریف به یکدیگر اطلاع می‌دادند به گونه‌ای که هیچکس جز خودشان، متوجهِ موضوع نمیشد. خلاصه اینکه گهگاه رفتارِ داورانِ منچ و توافقاتشان برای حق‌کشی، آنچنان مشمئزکننده و تعفن‌آور می‌شد که نگارنده ترجیح داد برای همیشه، داوریِ منچ را رها و آن سرزمین را ترک کند.
 
اما نتیجه‌ی حاصل از داستانِ مذکور، این است که داوران در هر رشته‌ای، اگر قصدِ پایمال کردنِ حقوق بازیکنان را داشته باشند، آنقدرها هم ساده‌لوح نیستند که جلساتِ تصمیم‌گیری برای حق‌کشی را، علنا و در حضورِ بازیکنان تشکیل دهند! لذا این موضوع که موسی جعفری در برابر دیدگان بازیکنان و مربیان، داوران را جمع کرده و از آنها خواسته باشد که به نفعِ باقری و به زیانِ افسانه امتیاز دهند، عقلاً و منطقاً مردود است. به افسانه پیشنهاد می‌کنیم که اگر در جستجویِ دلیل و مدرک برای اثباتِ جهت‌دار بودنِ قضاوت‌هاست، به جلساتِ پنهانی که پیش از آغازِ رقابتها برگزار می‌شود، بیشتر توجه کند تا جلسه‌ای که در حضورِ همگان و به صورتِ علنی تشکیل شده است!

 
کارشناسان در موردِ افسانه و باقری چه می‌گویند؟


طیفی از کارشناسان که امینِ ستارگان کاراته محسوب شده و معمولا موردِ مشورتِ این پایگاه خبری قرار می‌گیرند، معتقدند مهسا افسانه در ماههای گذشته، سیر نزولی داشته و برعکس، جدی‌ترین رقیبِ وی یعنی نگین باقری، حرکتی رو به رشد را تجربه کرده است. آنها می‌گویند ما در سالنِ برگزاریِ رقابتهای انتخابی حضور نداشتیم و نمی‌توانیم در این خصوص که در روزِ برگزاریِ این رقابتها، چه کسی برتر بوده، قضاوت و یا اظهارِ نظر کنیم اما وقتی مهسا افسانه را با گذشته‌ی خودش قیاس می‌کنیم، متوجه میشویم که اندکی تنزل داشته و برعکس، هنگامی که نگین باقری را با آنچه در گذشته از وی سراغ داشتیم، مقایسه می‌کنیم، پیشرفتِ چشمگیری را در وی می‌بینیم. باقری در رقابت‌های معتبرِ کاراته‌وان، صاحبِ مدال میشود و کاتاهای خوبی را نیز به نمایش می‌گذارد. او در لیگِ جهانی امارات، توانست دو پرچم از سانچز (قهرمانِ نام‌آشنای کاتای بانوان) اخذ کند که این البته اتفاقی بسیار مهم و نشان‌دهنده‌ی پیشرفتِ چشمگیرِ باقری است.
 
در اینجا تحلیلِ ستارگان کاراته پیرامونِ قضاوتِ رقابتهای انتخابی کاتای بانوان به پایان می‌رسد. ما تلاش کردیم بدون هیچگونه تعصب و یکسو‌نگری، دیدگاههای مختلف را بیان و نتیجه‌گیری را به اهالی کاراته واگذار کنیم. در این رهگذر، از یکسو نگاهِ "ستارگان کاراته" پیرامون موضوع انتخابی کاتای بانوان و عجیب بودنِ نتیجه‌ی حاصل بیان شد و از سوی دیگر، به نظرات و دیدگاههای کارشناسان کاراته‌ی کشور در خصوص عملکردِ دو قهرمان (مهسا افسانه و نگین باقری) پرداختیم. همچنین نظرات و اظهاراتِ افسانه در گفتگو با خبرگزاری‌ها موردِ بحث و بررسی قرار گرفت و ایرادهایی بر آن وارد شد.
 
نهایتا اینکه ماجرای انتخابی کاتای بانوان به پایان رسید و پرونده‌ی آن بسته شد اما مهسا افسانه نتوانست به عنوانِ یک مغلوبِ سربلند، تاتامیِ رقابت‌های انتخابی را ترک کند. او پس از پایان پیکارهای انتخابی، در گفتگو با رسانه‌ها تاکید کرد که "افسانه تیم ملی را از دست نداد بلکه تیم ملی افسانه را از دست داد!" این اظهار نظرِ ناپخته و غیرحرفه‌ای از سوی یکی از محبوب‌ترین قهرمانان کاراته‌ی این مرز و بوم، برای اهالیِ کاراته و بویژه طرفدارانِ افسانه‌ی کاتای ایران، آنچنان تلخ، تکان‌دهنده و شوک‌آور بود که بعید است به این زودی‌ها، از یاد و خاطره جامعه‌ی کاراته رخت بربندد. افسانه و دیگر قهرمانانِ بزرگ و نامدارِ کاراته‌ی ایران باید بدانند تمامی آنچه را که امروز در اختیار دارند، حاصلِ لطف و حمایت‌های ملتِ شریف و قهرمان‌پرورِ ایران است و در واقع، آنکس که بدهکار است، همین قهرمانان هستند و نه ملتِ ایران! (پیرامون این موضوع، شاید در روزهای آینده به تفصیل سخن بگوییم)
 

یک پرسشِ مهم و اساسی!

آیا تا کنون به این موضوع فکر کرده‌اید که چرا اکثرِ بحران‌ها و تنش‌های ایجاد شده در فضای کاراته‌ی کشور، به گونه‌ای طراحی و اجرا میشوند که نهایتاً انگشتِ اتهامِ اهالی کاراته به سمتِ جواد سلیمی نشانه برود؟!
 
به نظرِ شما خواننده گرامی، چه دلیلی داشت که قضاوتِ رقابتِ پرتنش و حساسِ انتخابی میانِ مهسا افسانه و نگین باقری، برخلافِ تمامِ انتخابی‌های دیگر، به داورانِ مرد واگذار شود؟ مگر تمامیِ انتخابی‌های بانوان در سالِ جاری، توسط داورانِ بانو قضاوت نشده بود؟ پس به چه دلیل، این مسابقه که از ابتدا مشخص بود سرشار از تنش‌ها و حاشیه‌هاست، به داورانِ مرد (یعنی زیرمجموعه‌ی جواد سلیمی) سپرده شد؟! آیا در عدالت‌محوریِ داورانِ بانو تردید داریم؟! اگر اینچنین است، پس وای بر ما که بانوانِ عدالت‌محور را جایگزینِ داورانِ عدالت‌ستیزِ کنونی نمی‌سازیم!
 
اما به نظر میرسد مشکل، عدالت‌گریزیِ داورانِ بانو نیست. مشکل اینجاست که جواد سلیمی در یک بازه‌ی زمانیِ بسیار کوتاه، مسیری بسیار بلند و طولانی را طی کرده و حالا در نهادهای بین‌المللی کاراته، جایگاهی را به خود اختصاص داده که تا قبل از او، کمتر ایرانی چنین جایگاه و منزلتی را تجربه کرده بود. سلیمی باید تخریب شود تا بفهمد که قرار نیست رهِ صدساله را، یک شبه طی کند! او باید تنبیه شود تا بداند که حق ندارد از سطحِ معینی، بالاتر رفته و پیشرفت‌های چشمگیر را تجربه کند! باید آنقدر سلیمی را در داخل بکوبیم که جایگاهش را در خارج هم از دست بدهد. سلیمی حق ندارد تا این حد به مسئولینِ فدراسیون جهانی و آسیایی نزدیک شود و در موقعیتی قرار گیرد که به عنوانِ برجسته‌ترین شخصیتِ بین‌المللیِ حالِ حاضرِ کاراته‌ی ایران، برای کشورمان کسبِ امتیاز کند!
 
درکِ عمقِ معنایِ آنچه که در سطورِ فوق عنوان شد، چندان هم سخت و پیچیده نیست. کافی است به این چند پرسش پاسخ دهیم. کدامین انگیزه می‌تواند سلیمی را به سمت و سویی سوق دهد که زمینه‌های لازم برای شکست یا پیروزیِ کاذبِ این دو قهرمان (افسانه و باقری) را در رقابت‌های انتخابی تیم ملی فراهم سازد؟ آیا تاکنون هیچیک از این دو قهرمان، لَه یا علیهِ جواد سلیمی مصاحبه و یا موضع‌گیری کرده بودند که سلیمی به دنبالِ تنبیه و یا اعطایِ امتیاز به آنها باشد؟ اساسا اگر هم اتفاقِ ناخوشایندی در این مسابقه رخ داده و عدالت قربانی شده باشد، آیا سلیمی در این موضوع ذینفع است؟ در اتفاقاتِ عجیب و غریبی که در مسابقاتِ کشوریِ رشت رخ داد، چه؟ آیا سلیمی از بی‌قانونی‌های تحمیل‌شده بر آن رقابت‌ها، کوچکترین سودی بُرد؟ اراده‌ی چه کسی در آن پیکارها تحقق یافت؟
 
این بسیار تاسف‌برانگیز و غم‌بار است که به جای آنکه به سلیمی و سلیمی‌ها کمک کنیم تا همچنان مسیرِ رو به رشد را طی کرده و از این رهگذر، منافعِ کاراته‌ی ایران را نیز تامین کنند، تمام توان و همت‌مان را بر این موضوع متمرکز می‌سازیم که سلیمی و سلیمی‌ها را زیرِ بارِ انواع و اقسامِ فشارهای روحی و روانی، لِه کرده و نابودشان سازیم! واقعا کدامیک از چهره‌های برجسته‌ی داوریِ کاراته‌ی ایران را می‌توان نام برد که به اندازه‌ی سلیمی، در میادینِ بین‌المللی از حقوقِ کاراته‌کاهای ایرانی دفاع کرده باشد؟! سلیمی تنها چهره‌ی داوریِ کاراته‌ی ایران است که دوست و دشمن، متفق‌القول بر این حقیقت هم‌داستانند که وی در آوردگاههای بزرگ بین‌المللی، هر آنچه در توان دارد برای دفاع از حقوق نمایندگان کاراته ایران، در طَبقِ اخلاص گذاشته و گهگاه حتی بواسطه‌ی این حمایت، موقعیتِ خود را به خطر می‌اندازد. با این تفاسیر، واقعا شرم‌آور است که عده‌ای در داخل، کمر به نابودیِ سلیمی بسته و به خاطرِ حسادت‌های کودکانه، در تلاشند تا کاراته‌ی ایران را از حمایت‌های او در میادینِ بین‌المللی محروم سازند.
 
همین قدر سربسته می‌گوییم و می‌گذریم که اگر حمایت‌های سلیمی نبود، مدالِ طلای کومیته‌ی تیمی مردان ایران در رقابت‌های جهانی اتریش، به نقره تنزل می‌یافت. کافی است فیلمِ مسابقات فینال را بازبینی کنید. آیا در اتریش تمامی اخطارها، همانگونه که در مسابقاتِ جهانی فرانسه إعمال می‌شد، محاسبه شد؟! مبارزه‌ی سعید احمدی و حریفِ مصری را در فینال رقابتهای جهانی فرانسه که به یاد دارید؟ یادتان هست که به چه سادگی، مدالِ طلایِ احمدی را با نقره تعویض کردند؟! اکنون فینالِ رقابتهای کومیته‌ی تیمی پیکارهای جهانی اتریش را مرور کنید. آیا داورها در اتریش هم به همان شکلِ سخت‌گیرانه‌ی فرانسه با ما رفتار کردند؟ رفتارِ سخت‌گیرانه‌ی داوران در فرانسه و نگاهِ مهربانِ آنها در اتریش، نشانه‌ی چیست؟ آیا جز این است که در فاصله‌ی زمانیِ بینِ فرانسه تا اتریش، پایه‌های داوریِ کاراته ایران در فدراسیونِ جهانی (به واسطه‌ی رشدِ چشمگیرِ جایگاهِ سلیمی) استحکام یافت؟!
 
 
فرجی، فاتحِ مطلقِ اتفاقاتِ اخیر

 
درست یا غلط، ستارگان کاراته چندان تمایل به تعریف و تمجید از صاحبانِ قدرت ندارد. این موضوع البته دلایلِ متعددی را شامل میشود که ذکرِ تمامیِ آنها از حوصله‌ی این بحث، خارج است. با تمام این تفاسیر، وقتی وقایعِ کاراته‌ی کشور را طیِ چند هفته‌ی اخیر، موردِ بررسی قرار می‌دهیم، از شجاعتِ ستودنیِ محمدصادق فرجی، رییس جوان و خوش‌پیشینه‌ی کاراته‌ی کشور به وجد آمده و از اینکه پس از مدت‌ها، مشاهده می‌کنیم که فدراسیون کاراته دستِ‌کم در چند هفته‌ی اخیر، گردنِ گردنکشان را شکسته و بینیِ باج‌خواهان را به خاک مالیده است، احساسِ غرور و سربلندی، سراسرِ وجودمان را فرا می‌گیرد به گونه‌ای که نمی‌توانیم و اساسا منصفانه نیست که لااقل چند سطری پیرامونِ شجاعت‌ها و دلاوری‌های هفته‌های اخیرِ محمدصادق فرجی، ننویسیم.


 
شجاعت را همه دوست دارند و دلاورمردان در هر فرهنگ و آیینی، تکریم و تحسین می‌شوند. مدت‌ها بود که کاراته‌ی ایران از وجودِ یک رهبرِ شجاع و سرداری سلحشور که در برابرِ فشارهای رسانه‌ای، خم به ابرو نیاورده و همچون کوه، محکم و استوار بایستد، محروم مانده بود. ما در همین کاراته، مدیرانی را دیده و شناخته‌ایم که حتی در برابرِ پُست‌ها و کامنت‌های نوجوانانِ 14 ساله در صفحاتِ اجتماعی، بسیار منفعلانه عمل کرده و تسلیمِ خواسته‌های آنها میشوند! این برای کاراته، ننگ و سرشکستگی است که یک مدیرِ رده بالا، به خاطرِ حمایت شدن از سویِ برخی افراد در صفحاتِ اجتماعی، مرتبا به آنها باج داده و خواسته‌های نامعقولشان را برآورده سازد! باور کنید این برای ما اهالی کاراته، ننگ و سرشکستگی است! والله قسم این برای ما، ننگ و سرشکستگی است...
 
اکنون وقتی در کنارِ چنین مدیرانی، فرجی را می‌بینیم که بسیار محکم و پرصلابت، در برابر سهم‌خواهی‌ها ایستاده و دستانِ زیاده‌خواهان را قطع می‌کند؛ شور، اشتیاق و غرور، سراسرِ وجودمان را فرا می‌گیرد و پس از مدتها، به خود می‌بالیم که لااقل، مردِ شماره یکِ کاراته‌ی ایران، اهلِ باج دادن نیست.
 
فرجی در برابرِ جوسازی‌های اخیرِ رسانه‌ای که توسطِ یکی از خبرنگارانِ معلوم‌الحال و به قصدِ باج‌خواهی از فدراسیون کاراته (سفر به رقابت‌های بین‌المللی) صورت گرفت، همچون کوه ایستاد و خم به ابرو نیاورد. او شعارهای دیرینِ ستارگان کاراته را بصورتِ عملی به اثبات رساند و نشان داد که قلم‌فروشِ موردِ نظر، طبل توخالی بیش نیست و اگر فدراسیون‌نشین‌ها تسلیمِ باج‌خواهی‌های او نشوند، فعالیت‌های مذبوحانه‌اش، کاملا بی‌تاثیر خواهد بود. والله قسم که پایه‌های قدرتِ این قلم‌فروشِ زیاده‌خواه، بر تارهای عنکبوت استوار گشته و همچون لانه‌ی عنکبوت، سست‌بنیاد و شکننده است.

در این میان البته، بازیکنان و مربیانِ سرشناس هم باید با بصیرت رفتار کرده و برای طرحِ انتقادات و شکایاتِ خود، به جای متوسل شدن به خبرنگارِ مذکور، راهِ قانونی را در پیش گیرند. تجربه ثابت کرده که این قلم‌فروش، نه به خاطرِ احقاقِ حقوقِ مربیان و قهرمانان که صرفاً با هدفِ دستیابی به امتیازاتِ موردِ نظرش (سفر به کشورهای خارجی) از چهره‌های سرشناسِ کاراته‌ی کشور به عنوانِ ابزار استفاده می‌کند تا با إعمالِ فشار بر فدراسیون کاراته، به اهدافش دست یابد. این بار اما این قلم‌فروش، با سدِ محکمی به نام محمدصادق فرجی روبرو شد و از دستیابی به اهدافِ شوم و ناصوابش، محروم گشت.
 
فرجی البته در این راه، با مشکلاتِ متعددی مواجه خواهد شد چرا که به نظر میرسد همین حالا و در کنارِ او، افرادی در فدراسیون کاراته حضور دارند که حتی به فعالانِ حاضر در صفحاتِ اجتماعی نیز باج‌های نامعقول می‌دهند تا چه رسد به رسانه‌های بزرگ! امید است رییس جوان و خوش‌پیشینه‌ی فدراسیون کاراته، همچنان محکم و استوار، در مسیرِ صحیح و خردمندانه‌ای که برگزیده است، گام بردارد و هرگز تحتِ تاثیرِ القائات افرادِ ترسو (که راهِ حلِ اول و آخرشان در باج دادن به زیاده‌خواهان خلاصه شده است) قرار نگیرد چه آنکه امیرالمؤمنین علی(ع)، شیعیان را از مشورت با افرادِ ترسو، برحذر داشته است.
 
و موضوع پایانی که ضرورتاً باید به آن اشاره کنیم، مسئله‌ی مسابقات انتخابیِ تیم ملی در بخش کومیته‌ی دختران (رده‌های سنی پایه) است. متاسفانه آنطور که شنیده شد، بستگانِ یکی از خط خوردگان در رقابت‌های انتخابی، تلاش کردند تا گزینه‌ی مورد نظرشان را از مسیری جز راههای قانونی به تیم ملی تحمیل کنند. شنیدیم که بستگانِ آن بازیکنِ خط خورده، به هر دری زدند و هر مسیری را طی کردند تا با إعمالِ فشارهای ناجوانمردانه بر فدراسیون کاراته و بویژه محمدصادق فرجی، فدراسیون را تسلیمِ زیاده‌خواهی‌های خود سازند. فرجی اما اینجا هم مردانه ایستاد و مقاومت کرد. او باز هم شجاعانه دستِ رد به سینه‌ی زیاده‌خواهان زد تا خاطره‌ای باشکوه و به یادماندنی از این مقاومتِ جانانه در اذهانِ اهالی کاراته به یادگار بگذارد.
 
ختم کلام اینکه فرجی تا زمانی که همچون روزها و هفته‌های اخیر، همانندِ سرداری شجاع، سلحشور و بی‌باک، در برابرِ زیاده‌خواهان بایستد و تسلیمِ گردنکشان نشود، قطعا و یقینا حمایتِ آحاد جامعه‌ی کاراته را با خود همراه و همسو خواهد یافت ولو اینکه عده‌ای اندک از سهم‌خواهان، در رسانه‌ها و یا شبکه‌های اجتماعی، عقده‌های درونی‌شان را در قالبِ واژگان و جملاتِ ضد و نقیض، علیه محمدصادق فرجی نمایان سازند.
 
وقتی مسیرِ صحیح را، بدرستی تشخیص داده و به حقانیتِ آن ایمان آوردیم، دیگر مهم نیست که چه کسانی در برابرِ ما می‌ایستند و با انواع و اقسامِ تهمت‌ها و ناسزاگویی‌ها، تلاش می‌کنند تا ما را از پیمودنِ مسیرِ حق و صراط‌المستقیم، منصرف سازند. اینجا دیگر این ما هستیم و فرمانِ پروردگار... این ما هستیم و ندای همیشه بیدارِ وجدان... این ماییم که باید میانِ حق و باطل، یکی را انتخاب و از دیگری حذر کنیم و چه سعادتمند است آنکس که مسیرِ حق و جلبِ رضای پروردگار را برمی‌گزیند ولو اینکه کلِ جمعیتِ عالم، از شرق تا غرب، از شمال تا جنوب، در برابرش ایستاده و با او مخالفت کنند.
 
نویسنده: محمد قدیمی/ مدیرمسئول پایگاه خبری تحلیلی ستارگان کاراته

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.